محل تبلیغات شما

سلام این هفته اتفاق خاصی پیش نیومد. همه جا با توجه به شروع محرم حال و هوای محرم به خود گرفته. روز شنبه امتحان پایان ترم زبان رایین جونم بود که بنا به گفته خودش خوب داده. شروع ترم جدید 20 شهریور ماه شهریور هست.روز چهارشنبه با توجه به برگشتن از سفر حج النا جون از دوستان قدیمی، به اتفاق دیگر دوستان قدیمی خانه معلم دعوت داشتیم. البته رایین جونم با توجه به اومدن عمه نسیم نیومد و به اتفاق پرهان و عمه نسیم رفت نذری خونه یکی از همسایگان مادر. من هم بعد از آوردن آوین طلا از کلاس تکواندو به خونه برگشتیم و بعد از آماده شدن به اتفاق بابایی راهی خانه معلم شدیم. خدا رو شکر شب خوبی در کنار دوستان داشتیم. النا جون، دوست ارزشمندم حجتون مقبول. اما روز پج شنبه ناهار خونه مامان جون دعوت داشتیم در نتیجه بعد از بردن رایین جونم به کلاس بسکتبال، راهی خونه مامان جون شدیم. بعد از ظهر به اتفاق خاله رضوان و مامان جون و مدیسا رفتیم بهشت زهرا سر قبر بابا جون و مادر و عمه فاطی و  بعد از برگشتن، بابایی و داداش رایین دو نفری رفتند بیرون، من و آوین طلا و خاله رضوان هم به اتفاق هم برای خرید روپوش مدرسه و لوازم التحریر راهی خیابان شدیم. با توجه آماده نبودن سایز آوین جونم قرار بر این شد که شنبه،یکشنبه مراجعه کنیم. بعد از خرید بعضی لوازم التحریر و گشت در بازار و رسوندن خاله رضوان، راهی خونه مادر شدیم. بابایی و داداش رایین  عمه نسیم و پرهان رفته بودند بازی زوم . من و آوین طلا هم بعد از خوردن شام یکی دو ساعت خونه مادر موندیم و به خونه برگشتیم بابایی و داداش رایین هم قبل از ما رسیده بودند. ظاهرا خیلی به اونها خوش گذشته بود. اما امروز صبح به نظافت و تمیز کاری خونه گذشت. ناهار رو خونه خوردیم و بعد از کمی استراحت راهی سد مودر شدیم بعد از خوردن عصرانه در کنار سد حوالی مغرب رفتیم خونه مادر. البته آوین جونم به اتفاق مامان جون و خاله رضوان رفتند نذری . بعد از خداحافظی از مادر و بقیه سراغ آوین جونم رفتم و به خونه برگشتیم. 

هفته ای با تعطیلات یک روز در میان

افتادن پنجمین دندون آوین طلا

آوین عزیزم تولدت هزاران بار مبارک

خونه ,جونم ,مادر ,جون ,اتفاق ,رایین ,بعد از ,به اتفاق ,با توجه ,به خونه ,خاله رضوان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش تعمیرات موبایل در تبریز