محل تبلیغات شما

سلام، این هفته هم طبق معمول هر هفته به مدرسه و برنامه های فوق برنامه بچه ها گذشتآوین جونم با دقت و وسواس خاصی تکالیفش رو انجام می ده. معلمش هم حسابی ازش راضیِ. روز دوشنبه ، مدرسه آوین جونم جلسه داشتیم. خدا رو شکر خانم معلم کلی از آوین جونم تعریف کرد. امیدوارم همیشه همینطور با علاقه و جدی به درس و مشقش اهمیت بده و فرد موفق و تاثیر گذاری برای جامعه باشه. انشالله. چهارشنبه تعطیل رسمی بود. . تا بعد از ظهر خبر خاصی نبود. چهارشنبه بعد از ظهر به اتفاق بچه ها و بابایی وسایل رو جمع کردیم و رفتیم پارک. به اصرار آوین جونم، مدیسا و خاله رضوان هم با ما اومدند. تو پارک پسری 10- 12 ساله مشغول بازی بسگتبال بود. در نتیجه رایین هم با اون مشغول بازی شد. ظاهراً زبان انگلیسی خوبی هم داشت در نتیجه کل مدت بازی رایین جونم با دوستش مشغول صحبت به زبان انگلیسی همزمان با بازی بود. آوین جونم و مدیسا هم دو نفری مشغول تاب و سرسرهبازی بودند.تا حوالی ساعت شش و نیم اونجا بودیم. در پارک متوجه شدیم که مادر اومده اراک، در نتیجه بعد از پارک مستقیماً رفتیم خونه مادر. مادر برای بچه ها کادو گرفته بود. برای آوین طلا جامدادی  و برای رایین جونم قمقمه ، عمه نسیم برای رایین کتاب دو زبانه و عمه مینا هم برای آوین طلا، هد ست آبی رنگ گرفته بود. بعد از شام به خونه برگشتیم. پنج شنبه  ظهر،عمو محسن نازنین رو خونه ما تا با آوین بازی کنند و با توجه به عدم تشکیل کلاس چرتکه آوین جونم تا غروب خونه ما موند پنج شنبه شب، به دعوت عمو محسن همگی  خونه عمو محسن بودیم. پنج شنبه تا آخر شب خونه عمو محسن بودیم.قرا بر این شد که روز جمعه ناهار همه بیان خونه ما. تا امروز بعد از ظهر همه خونه ما بودند. مادر ساعت هشت شب به طرف تهران راه افتاد. انشالله  سفرش بی خطر

اینم نمونه ای از تکالیف و مشقهای انجام شده توسط آوین جونم 

هفته ای با تعطیلات یک روز در میان

افتادن پنجمین دندون آوین طلا

آوین عزیزم تولدت هزاران بار مبارک

آوین ,خونه ,جونم ,هم ,مادر ,بازی ,بعد از ,خونه ما ,آوین جونم ,بچه ها ,عمو محسن

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها